+ خدایی... ناموصن... به همین گلای قـالی! هرجوری نگـا میکنم حقم نبـود با اون همه کاری ک کردم تـا این حـد باهام مهربون باشـه+ امروز صُــب با چشـمانی بسته داشتم لباسـامو اتو میکردم ک یــوهو چشمم افتـاد ب جزوه وبـلاگ نویسی! برا 4500 باز خوندمـش!! وختی ی نگـاه انداختم ب بالاش چشـمام 4تا شد موضوعات مسـابقـه ی مقـاله ی پـژوهشی؟؟؟
+ هیچـکس درمورد من هیــچی نمیدونه...:)
+ یه حسـرت بزرگ همیشـه تو دلـم مونـده...:(
+ کـاش فقـد یکی بود ک میـشد از این روزام براش بگـم...:)
+ وAB:)) امـروز تو حیاط دیدمش... بهش گفدم وبلـاگه کارش تموم:) ب فاطی نگاه کرد گف هی میگه تموم شد :| بد چشماش چرخید سمت من: خو بیار دیه - چجوری؟؟ - بریز رو سی دی - ها؟؟ پس از کمی زل زدن: ها:| یه قسمتی داره پشتبیان گیری از مطالب:) برو اونو دانلود کن بریز رو سی دی -آهااااا:))) - حالا آدرس بده برم ببین چه کردی مثِ بز: میرزازاده 96 دات بلاگفا..... - خسته نباشــی بنویس بیــار بعدم در حالی که دستشو انداخته بود رو گردنم باهم رفتیم سمتِ سالن
+ من اگه معاونم بشـم مثِ اون یکی معاونمون وسط مدرسه خودزنی میکنم:|
+ امروز یکی اومد گف هرجای مدرسه
مشکل داره بنویسین بدین من ببرم برا مدیر حالا فاطی: لطفا این معاون خودرا کمی تربیت کنی تا انقدر خر نباشــد! (خانومِ میم با تو نبودم با آن یکی بودم)
+چون شلوار دوتـا پــاچه داره بهش میگنpants میدونستین؟ موجود زرد پیچ پیچی...
ادامه مطلبما را در سایت موجود زرد پیچ پیچی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 0fatima-young2 بازدید : 85 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1396 ساعت: 4:21